استخدام مورگان شوستر آمريکايي و پيامدهاي آن در ايران (3)


 

نويسنده:دکتر سيدغني افتخاري




 

اولتيماتوم 1329دولت روسيه به دولت ايران
 

مورگان شوستر با خوشبيني احساس مي کرد که با استخدام و انتصاب افسران انگليسي در امور مالي ايران، پشتيباني معنوي دولت بريتانيا را جلب خواهد کرد و اين دولت با اين عمل از وي خشنود مي شود. او از سياست ديپلماسي مصالحه و سازش«سرادوارد گري» در وزارت خارجه ي بريتانيا در برابر روسيه آگاه بود، اما از تحولات سياسي نظامي که در سطح بين المللي صورت مي گرفت و از جو متشنج بين المللي که مي رفت جهان را در ورطه ي جنگ بزرگ و هراسناکي سوق دهد، اطلاع نداشت .(44)
روسيه در اين زمان کشوري قدرتمند با جمعيتي حدود يکصد و پنجاه ميليون نفر، داراي نيروي نظامي مجهز به سلاح هاي مخرب و يکي از قدرت هاي بزرگ آن روزگار بود. روس ها بر اساس قرار داد 1907، ايران را منطقه ي نفوذ خود مي دانستند و از ضعف و ناتواني دولت ايران باخبر بودند. از سوي ديگر، انگليسي ها نيز در رقابت از روسيه عقب تر نبودند.
تصرف اموال شعاع السلطنه و خلع سلاح و اخراج نيروهاي قزاق از پارک شعاع السلطنه توسط دولت ايران، براي روس ها سنگين بود. در ملاقات وزير خارجه روسيه با «اوبرن»، وي اظهار داشت که هنگام تصرف اموال شعاع السلطنه، پاره اي از آلات و اشياء متعلق به کشاورزان روس که آن ملک را اجاره نموده بودند، گم شده است .(45) در چنين شرايطي، روسيه به دولت ايران اولتيماتوم داد مبني بر اينکه 1.دولت ايران بايد نيروهاي ژاندارم خزانه و پارک شعاع السلطنه را فوراً بردارد2.دولت ايران به طور رسمي از افسران قزاقخانه عذر خواهي کند.(46)
وثوق الدوله در ديدار با «پالکوسکي » اظهار کرد که کابينه، روش کار شوستر را نمي پسندد و مايل است که او را مهار کند و روسيه نبايد در اين قضيه تعجيل کند، زيرا اين عمل بر محبوبيت شوستر در انظار سياستمداران غير متعادل ايراني خواهد افزود، اما پالکوسکي جواب داد که روسيه پاسخ فوري مي خواهد.(47)
دولت ايران خواسته هاي روسيه را مبني بر معذرت خواهي و تخليه ي املاک شعاع السلطنه از ژاندارم هاي خزانه، رد کرد و يادآور شد که پيش تر به سفارت روسيه اعلام شده بود که حقوق اتباع روسيه محفوظ خواهد ماند. همچنين از سرکنسول روسيه تقاضا شده بود که به موجب قانون، از مداخله در اين امر خودداري کند. با توجه به اينکه تقصيري از مأموران ايراني سرنزده است، تقاضاهاي پالکوسکي مضر و موهن است . سياستمداران روسي در اين زمان، دو سياست را پيگيري مي کردند. پاختيانف معتقد بود که دولت روسيه بايد از سياست عدم مداخله دست بردارد و شاه سابق و هواداران او را به طور مؤثر ياري کند. حتي مي گفت بايد روس ها پيه نارضايتي انگليسي ها را بر تن خود بمالند تا بتوانند بر منطقه ي زير نفوذ خود در ايران به خوبي نظارت کنند.روس ها مصمم بودند دولتي روي کار بياورند که بتواند شوستر را عزل و مجلس را تعطيل کند و نظم عمومي را برقرار نمايد. ايرانيان و انگليسي ها هر دو مي ترسيدند که مبادا روس ها دوباره بتوانند محمد عليشاه را بر سرير قدرت بنشانند.
سياست روس ها اين بود که شوستر را از ايران اخراج نمايند و براي اين کار موافقت بريتانيا را کسب کرده بودند، اما«نيکلسون» معتقد بود که شوستر را نبايد به زور از ايران اخراج کرد؛ بهتر است وي استعفا بدهد، زيرا اين کار باعث مي شد که از مشاجره و مجادله در مطبوعات و به ويژه پارلمان آمريکا اجتناب شود.(48) اين روزها شوستر«لولو خُرخُره ي روس ها شده بود. مي خواستند طوري شوستر را از ايران اخراج نمايند، بي آنکه نسبت به شوستر اقدامي معمول شود، چون او تبعه ي ايالات متحده آمريکاست ؛ دولتي که بايد از مداخله اش در امور ايران برحذر بود».(49) در اين زمان فقط مجلس و عده اي از دولتمردان ايران پشتيبان شوستر بودند. وثوق الدوله و برادرش، نخست از دوستان شوستر بودند، اما در ماجراي پدرشان که والي آذربايجان بود با او به دشمني برخاستند. به تدريج بسياري از سياسيون دريافتند که شوستر در کارها تندروي مي کند و شدت وخامت اوضاع را نمي داند. شوستر نمي دانست که روس ها درباره ي بيرون کردن او از ايران با بريتانيا صحبت کرده اند. کاتوزيان مي نويسد :« هر چند انگليسي ها در اين زمان با دموکرات ها رابطه خوب داشتند و عصر کودتاي محمد علي شاه، عده اي از آنها را در سفارت انگليس پناه دادند و مخالف روس ها بودند، اما سياستشان اين بود که شوستر را با روس ها درگير کنند».(50)
روس ها اولتيماتومي 48ساعته را به ايران دادند که اگر تا 48ساعت ديگر خواسته ي آنان عملي نشود، روابط ديپلماسي خود را با ايران قطع خواهند کرد. کابينه ي صمصام السلطنه مي دانست که منظور از قطع روابط، هجوم قزاق ها به ايران است. با اين حال،قادر به پذيرفتن اولتيماتوم نبود و بسيار کوشيد تا شوستر را متقاعد کند که نيروهاي ژاندارم خزانه را از املاک شعاع السلطنه بردارد، اما شوستر زير بار نرفت. شوستر در اين باره نوشته است :«بعد از آنکه حکم مزبور به من رسيد، در صورتي که بر خلاف حکم سابق در خصوص ضبط و توقيف املاک شعاع السلطنه صادر شده بود و تنها امضاء وزير اعظم را به عوض امضاء وزراء داشت ، چاره اي غير از جواب ذيل نداشتم که بگويم تا مادامي که اين حکم امضاء هيأت وزراء را نداشته باشد، حکم اولي را فسخ و باطل نخواهد نمود و آنها را مجبور نمودم که يا املاک مزبور را در تحت محافظت وسرپرستي فرستادگان من باقي گذارند ويا مسئوليت کليه ي امور را به ديگري رجوع نمايند».(51) صمصام السلطنه مجبور به استعفا شد، اما نايب السلطنه از قبول استعفا سرباز زد و دستور داد همچنان به کار ادامه دهند.
زماني که قوايي از روس ها وارد ايران شدند دولت ايران اولتيماتوم را پذيرفت . آنان قصد داشتند دو هزار نفر نيرو عازم تهران کنند، اما انگليسي ها در برابر اعزام نيروهاي روس، واکنش نشان دادند. وضعيت به گونه اي بود که احساس مي شد به روابط دو کشور لطمه بزند . گويا علت اساسي ترس انگليسي ها از ورود سربازان روس به تهران، تحريک احساسات مسلمانان منطقه بود. در برابر اين حساسيت، روس ها اعلام کردند :« در پيشروي به سوي تهران از هر عملي که منافع انگليسي ها را به خطر بيندازد، اجتناب مي کنيم و هنگامي که فقط دو خواسته ي روس ها عملي شد، يکي پوزش خواهي وزير خارجه و ديگر گماردن نيروهاي قزاق در پارک شعاع السلطنه ، آنگاه نيروها را فرا مي خوانيم».(52) دولت بريتانيا که از اين سياست روس ها ترسيده بود، به دولت ايران توصيه کرد که اولتيماتوم روس را بپذيرد تا آنها را از پيشروي باز دارد . در همين زمان، کابينه ي جديد تشکيل شد که همه ي اعضاي آن در معذرت خواستن از روس ها هم نظر بودند. وثو ق الدوله ، وزير خارجه ي ايران با لباس تمام رسمي به قنسولخانه ي روس رفت و دست وزير مختار روس را گرفت و گفت :«عاليجناب!![من] از طرف دولت خود مأمور مي باشم که به واسطه ي بدسلوکي که نسبت به فرستادگان جنابعالي در خصوص املاک شعاع السلطنه شده، از شما معذرت بخواهم ».(53)سپس ژاندارم خزانه از پارک شعاع السلطنه برداشته شد. وضعيت کشور به قدري وخيم بود که حتي افرادي که در خارج از کشور بودند، به آن پي برده بودند . تقي زاده تلگراف هاي متعددي براي رجال سياسي زد و التماس کرد که براي پيشگيري از يک شکست فاجعه بار ، با روس ها کنار بيايند. او در تلگرافي به «سليمان ميرزا»نوشت:«بسيار متحيرم از اين طرر رفتار که مجلس در مسئله اولتيماتوم پيش گرفت؛ عناد و لجاج در اين موقعيت، لعنت ابدي دارد و...بايد اولياي دولت و مجلس، مثل وجود واحد، کميته ي بحراني تشکيل دهند واز روسها عذر خواهي رسمي نمايند».در چنين وضعيتي کشاکش بين مجلس ودولت برسر قدرت آغاز شد.مجلس خود را نماينده ي ملت مي دانست ،در برابر،وثوق الدوله شکايت داشت که قدرت واختيارات دولت کافي نيست. با اين اوصاف ،دولت اولتيماتوم را پذيرفت ،اما به هنگام معذرت خواهي وزير خارجه ي ايران ،سفير روس با کمال وقاحت جواب داد که اولتيماتوم ديگري در شرف صدور است و شايد اکنون در راه باشد.چنين برخوردي در جهان بي سابقه بود.شايد اگر روس ها از طرف انگليسي ها اطمينان نداشتند،تا اين حد بي پروايي به ايران نشان نمي دادند.(54)
دولتمردان ايران در اين بحران، سخت به تکاپو افتاده بودند .«ميرزا مهدي خان» سفير ايران در لند، در گفتگويي با ادوارد گري، علت تاخير پاسخ ايران را بحران در کابينه دانست که با تشکيل کابينه ي جديد، خواسته روس ها عملي شده و حفاظت اموال شعاع السلطنه به قزاق ها واگذار خواهد شد .(55)
هدف اصلي روس ها، بيرون کردن شوستر بود، به همين دليل به پاسخ مثبت دولت ايران به اولتيماتوم توجهي نکردند. طي جلسه اي مقرر شد که روس ها خواستاز عزل شوستر شوند و براي انجام اين کار مهم، هر فشاري را تحميل نمايند. دولت روسيه درخواست 150/000منات را به عنوان خسارت قشون کشي مطرح نمود که بايد دولت ايران بپردازد.
اين گزارش ها در ايران بازتاب عجيبي داشت. دولت متزلزل ، با مجلس اختلاف داشت و از طرف قدرتهاي ديگر حمايتي از ايران نمي شدند. ادوارد گري به سفارشات بريتانيا در سن پترزبورگ گزارش داد :« ما در باب مسئله ي شوستر و تعيين مستخدمين آتيه و تعهد دولت ايران در استخدام نيروها، با سفارتين روس و انگليس موافقيم، ولي با مطالبه ي خسارات قشون کشي موافقت نيستيم که ما در اين مسير راه هاي تجارت، بيشتر متحمل خسارت شديم و اينکه روسيه قصد دارد محمد علي شاه را برگرداند، قطعاً دولت انگليس نمي تواند او را به رسميت سابقش بشناسد، حتي به وزير خارجه ي روسيه نيز اطلاع داده شد که انگليسي ها با رجعت محمد علي شاه مخالفند چون از او صفات حميده و پسنديده نديديم. شناختن او براي ما محال است و لو بختياري ها با رجعت وي موافق باشند ».(56)
دولت ايران با پذيرفتن اولتيماتوم، مانع رسيدن دولت روسيه به اهداف خود شد، اما روسيه ، نامه اي از مورگان شوستر را که در روزنامه ي تايمز به چاپ رسيده بود، بهانه قرار داد . در آن نامه، شوستر به تخطه ي سياست روسيه پرداخته و از دسايس آنها و انگليسي ها در ايران پرده برداشته بود. (57)
انتشار اين نامه، دولت روسيه را وادار به اقدام کرد . مورگان شوستر در اين باره مي نويسد :«وزراء جاهل و نادان ايران، حقيقت اداره ي پلتيکي روس ها را به خاطر نياورده و ملتفت نشدند. راضي گشتن کابينه به مطالبات روس ها، آخرين آرزوي روس ها نبود. اگر روس ها فقط عزت و شرافت مأمورين خود را طالب بودند، معذرت خواهي وثوق الدوله ، معامله را به کلي ختم مي نمود، ولي خواهش اصلي روس ها اين بود که مي خواستند بهانه اي به دست آورند که قشونشان نقاط شمالي ايران را اشغال و تصرف نمايد، حتي قبل از فرستادن اولتيماتوم، شروع به کار کرده بودند». (58)
در همين زمان ، در تاريخ 28نوامبر 1911اولتيماتوم دوم روسيه تسليم دولت ايران شد. در اين اوليتماتوم به ايران چهل و هشت ساعت فرصت داده شده بود تا خواسته هاي روسيه را برآورد. اين خواسته ها عبارت بودند از:
«1.اخرا ج مورگان شوستر و لکوفر از خدمت مرجوعشان . تکليف ساير مأمورين آمريکايي که شوستر آنها را انتخاب نموده است ، بعداً معلوم مي شود.
2.تعهد دولت ايران مبني بر عدم استخدام مستشاران خارجي، مگر با کسب رضايت و موافقت قبلي روسيه و انگلستان.
3.پرداخت غرامت به روسيه، بابت هزينه هاي مربوط به اعزام نيروي نظامي به ايران. تعيين مقدار و طريقه ي تأديه ي خسارت مزبوره، بعد از رسيدن جواب دولت ايران معين خواهد شد».(59)
روس ها افزودند :«چنانچه دولت ايران اين درخواست ها را قابل قبول نداند و يا بگويد اجراي آنها به علت مخالفت طرفداران اصلاحات اساسي قابل اجرا نيست، ما ناگزيريم دسته اي از قواي خود را به طرف تهران حرکت دهيم و به نايب السلطنه پيشنهاد خواهيم داد که کابينه اي جديد تشکيل دهد تا مقدم بر هر کاري، مجلس غير قانوني را منحل و دستور انتخابات ايران را صادر نمايد . سپس شوستر را عزل و خواسته هاي ما را عملي نمايد ».(60)
منبع:پايگاه نور 33